در زندگی ما انسان ها مسائل بسیار زیادی هستند که بدون هیچ تفکر و اندیشیدنی، در ذهن ما جا خوش کرده اند اغراق نکرده ام اگر بگویم که اکثر مسائلی که در مجموع، مدل ذهنی ما را می سازند از این جنس هستند شاید یکی از چیزهایی که باعث متفاوت شدنِ بعضی از انسان ها نسبت به بقیه می شود همین مورد باشد اینکه سهم سبد مسائلی که در مدل ذهنی ما قرار دارند و از فیلترِ مطالعه و تفکر و تحلیل ما عبور کرده اند چقدر است فکر می کنم هر چقدر سهم این موارد بیشتر باشد می توانیم ادعا کنیم که زندگیِ اندیشیده تری داشته ایم   به هر حال، یکی از انبوه مسائلِ نیندیشیده برای من بحث مالکیت فکری بوده است آنقدر آنرا بدیهی فرض کرده بودم که هیچ وقت احساس نکردم نیاز دارم کمی بیشتر در موردش مطالعه کنم اخیراً کتاب علیه مالکیت فکری را خواندم تعداد زیادی از سرنخ ها و ارجاعاتش را هم پیگیری کردمکه کم هم نیستند و حدود یک سوم حجم کتاب را تشکیل می دهند بعد از مطالعه این کتاب، نمیتوانم بگویم که علیه مالکیت فکری شده ام اما اگر
به قول خداداد عزیزی پارسال سال گَندی داشتیم خیلی گند از جنبه های مختلفی گند بود نمی دانم چرا اما حس میکنم از میان همه ی این گندها روزنه ها و بلکه درهایی به روشنایی باز خواهند شد دیر و زود دارد اما اطمینان دارم که سوخت و سوز ندارد غیر از جنبه های عمومی تر، بقیه جنبه ها هم گند بود حتی وضعیت کتابخوانی ام مشغله و درگیری و بدبختی زیاد بود اما میشد و می توانستم خیلی بیشتر و بهتر کتاب بخوانم اما نخواندم نکته جالب اما این نیست که ارزیابی خوبی از کتابخوانی ام ندارم و میدانم که می توانستم بهتر باشم و تلاش زیادی برایش نکردم، جالبش اینجاست که هر چه سعی کردم که کمی ناراحت باشم یا از فرصت های از دست رفته احساس خسران کنم دیدم که هیچ فایده ای ندارد و ابداً ناراحت نیستم مشکلی با این حسم ندارم ولی به نظرم کمی نگران کننده است حالا ببینم چه پیش خواهد آمد   بگذریم و برویم برای لیست کردن و بعد از آن توضیحات مختصری در مورد کتابها   1کتابخانه نیمه شب مت هیگ محمد صالح نورانی زاده نشر کتاب کوله پ
می گویند ثورو عادت داشت هرازگاهی یکی دو ساعت به یک چیزی زل بزندیک منظره یا یک ه یا هر چیز دیگری حالا در این زل زدن ها به چه چیزی فکر می کرده را نمی دانم شاید اصلاً فکر نمی کرد و فقط تماشا میکرد به هر حال من هم یک ساعتی می شود که زل زده ام به قفسه کتابهایم با خودم درگیر بودم که از کتاب های پارسال چه بنویسم اگر بخواهم با جزئیات از معاشرت چند ماهه ام با آنها بگویم که می شود مثنوی هفتاد من اگر بخواهم فقط فهرست کنم و توضیحات کلی بنویسم هم می شود مثل سال های قبل تکنیک زل زدن برای این فقره جواب نمی دهد و می روم سراغ همان سبک سال های قبل   کمترین میزان کتابخوانی ام را در ده پانزده سال گذشته، در سال گذشته به ثبت رساندم مبارک است حتماً اوایل پارسال به خودم هشدار دادم که حال و احوالت در این زمینه نگران کننده است ولی مغزم دیگر سالهاست که هشدارپذیری اش را به شدت کاهش داده است از توجیه ها و شوخی ها که بگذریم، به طور کلی فکر می کنم کمتر سالی را تجربه کرده ام که تا این حد از کیفیت کتابها و کتا
آخرین جستجو ها